جدول جو
جدول جو

معنی حساب دادن - جستجوی لغت در جدول جو

حساب دادن(کَ دَ)
پس دادن حساب. حساب پس دادن. حساب کردن:
اگرچه دورم از آن بزم میتوانم داد
حساب خندۀ گل با شمار گریۀ شمع.
صائب اصفهانی (از آنندراج) (ارمغان آصفی).
هر نقد دل که میبرد آن دست خوش نگار
آخر به ما حساب به انگشت میدهد.
تأثیر اصفهانی (از ارمغان آصفی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لعاب دادن
تصویر لعاب دادن
پوشش ظریف از لعاب به شیء سفالی یا فلزی دادن، غلیظ شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حساب دان
تصویر حساب دان
کسی که حساب میداند، کسی که قواعد علم حساب را می داند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عذاب دادن
تصویر عذاب دادن
آزار دادن، شکنجه کردن، عذاب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جواب دادن
تصویر جواب دادن
پاسخ گفتن، پاسخ دادن
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
دانندۀ حساب. حساب داننده. کسی که از حساب سر در می آورد، کنایه از قانون دان. (آنندراج) :
بسیار کم شمردن ما لایق تونیست
شاه آن بود که خوب نداند حساب را.
یحیی کاشی (از ارمغان آصفی).
، زبان دان. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حساب بردن
تصویر حساب بردن
ترسیدن، وازدن
فرهنگ لغت هوشیار
گلیزاندن پتاندن تزیین سفال و کاشی و نفوذ ناپذیرساختن آنها بوسیله ایجاد پوششی از لعاب که بدین ترتیب انجام میگیرد: لعاب را بروی کاشی یا سفال میریزند یا پخش میکنند و یا بوسیله قلم مو آنرا نقش مینمایند. اگر شی موردنظر کوچک باشد میتوان آنرا داخل لعاب فرو برد. معمولا شی خشن را پیش از لعاب دادن با پوششی از مخلوط گل ساییده نرم با کتیرا که باآب مخلوط شده وبصورت مایع در آمده است میپوشانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حساب دان
تصویر حساب دان
آنکه از حساب سر در می آورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حصار دادن
تصویر حصار دادن
محاصره کردن قلعه بندی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عذاب دادن
تصویر عذاب دادن
آزار دادن عذاب کردن، عذاب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حساب کردن
تصویر حساب کردن
بررسی کردن، مطالعه و دقت کردن، محاسبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جواب دادن
تصویر جواب دادن
جواب گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکاب دادن
تصویر رکاب دادن
پیاله دادن، سواری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسوب دادن
تصویر رسوب دادن
لرد دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسار دادن
تصویر بسار دادن
شخم کردن بیل زدن هموار کردن زمین شخم کرده بساردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حساب بردن
تصویر حساب بردن
((~. بُ دَ))
ترسیدن، ترس داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حصار دادن
تصویر حصار دادن
((~. دَ))
محاصره کردن، در محاصره قرار دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حساب بردن
تصویر حساب بردن
ترسیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حساب کردن
تصویر حساب کردن
همارنیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
سابیدن، ساییدن، پرداخت کردن، صیقل دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از عذاب دادن
تصویر عذاب دادن
Torment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شتاب دادن
تصویر شتاب دادن
Accelerate, Quicken
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حساب کردن
تصویر حساب کردن
Account
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حساب کردن
تصویر حساب کردن
считать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شتاب دادن
تصویر شتاب دادن
ускорять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عذاب دادن
تصویر عذاب دادن
мучить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حساب کردن
تصویر حساب کردن
zählen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عذاب دادن
تصویر عذاب دادن
quälen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شتاب دادن
تصویر شتاب دادن
beschleunigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حساب کردن
تصویر حساب کردن
рахувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شتاب دادن
تصویر شتاب دادن
прискорювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عذاب دادن
تصویر عذاب دادن
катувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حساب کردن
تصویر حساب کردن
liczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شتاب دادن
تصویر شتاب دادن
przyspieszać
دیکشنری فارسی به لهستانی